صابر گل‌عنبری در یادداشت پیشین درباره تاثیرات احتمالی مذاکرات احیای برجام بر انتخابات پیش روی کنگره آمریکا بحث شد. در این یادداشت به تاثیر نتایج احتمالی این انتخابات بر آینده مذاکرات در صورت کشیدن شدن به بعد از انتخابات و همچنین آینده توافق احتمالی در صورت حصول آن قبل و بعد از این انتخابات می‌پردازم. کنگره متشکل از دو مجلس سنا و نمایندگان به عنوان قدرت قانونگذاری جایگاه مهمی در ساختار قدرت و نظام سیاسی آمریکا دارد. مجلس نمایندگان ناظر به سیاستگذاری داخلی و تصمیم گیری در این حوزه و مجلس سنا بیشتر ناظر به سیاست خارجی است. زمانی که حزب رئیس جمهور آمریکا حائز اکثریت کنگره است، قدرت در آمریکا از همگونی و انسجام خاصی برخوردار است و سکاندار کاخ سفید در پیشبرد سیاست‌های خود و حزبش با چالش خاصی مواجه نیست؛ اما وقتی قدرت میان دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه تقسیم می‌شود؛ به این معنا که یکی صاحب دولت و دیگری اکثریت کنگره، رئیس جمهور آمریکا و حزب متبوعش در پیشبرد برنامه‌های خود دچار چالش می‌شوند. این اتفاق اکثرا پس از انتخابات میاندوره‌ای می‌افتد. روسای جمهور آمریکا در دو سال نخست ریاست جمهوری خود معمولا با اکثریت حزب خود کنگره‌ای همسو دارند. در دهه‌های اخیر از کلینتون، بوش، اوباما، ترامپ تا بایدن، همزمان با راهیابی آن‌ها به کاخ سفید، اکثریت مجلس نمایندگان یا کنگره نیز از آن حزب آن‌ها بوده است و در سیاست‌های داخلی و خارجی خود همواره حمایت کلی کنگره را داشتند. اما وقتی اکثریت کنگره یا یکی از دو مجلس آن به دست حزب اپوزیسیون می‌افتد، عملا قدرت میان دو حزب تقسیم می‌شود؛ یکی قدرت قانونگذاری را در اختیار دارد و دیگری قدرت اجرایی که در این صورت دیگر دست کاخ سفید در پیشبرد سیاست‌هایش چون قبل باز نیست. این وضعیت بیشتر در تصویب بودجه و طرح‌های کلان اقتصادی در مجلس نمایندگان و تصمیم‌گیری‌های کلان در سیاست خارجی در مجلس سنا نمود پیدا می‌کند. در این شرایط، رئیس جمهور معمولا دست به عصا حرکت می‌کند و در ادبیات سیاسی آمریکا به "اردک لنگ" تشبیه می‌شود. در این حالت، تصویب قوانین و طرح‌های کلان دولت به ویژه در حوزه‌های اقتصادی و مالی معطوف به ساخت و پاخت‌های میان کنگره و کاخ سفید است و دولت آمریکا در موقعیتی قرار می‌گیرد که ناچار می‌شود ملاحظات و خواسته‌های طیف حاکم بر کنگره یا یکی از دو مجلس آن را در قضایای دیگری همچون مسائل خارجی با هدف جلب حمایت از طرح‌های خود مدنظر قرار دهد. به این دلیل، روسای جمهور آمریکا از بیم برهم خوردن ترکیب کنگره در انتخابات میان دوره‌ای نهایت تلاش خود را می‌کنند که در دو سال اول قدرت خود برنامه‌ها و وعده‌های مهم خود را اجرایی نمایند. به عنوان مثال اوباما پس از ورود به کاخ سفید در 2009 با کمک اکثریت دموکرات کنگره بیشتر برنامه‌های خود را قبل از این که جمهوری‌خواهان این اکثریت را در 2011 بگیرند، پیش برد و در دو سال بی‌خطر دور دوم ریاست جمهوری‌اش برجام را امضا کرد. ترامپ نیز در 2018 و قبل تصاحب اکثریت کنگره به دست دموکرات‌ها وعده خود برای خروج از برجام را عملی ساخت. بایدن نیز در سایه اکثریت دموکرات‌ کنگره تلاش کرد در دو سال نخست خود در سیاست خارجی برخی کارهای مهم اما در عین حالی جنجالی را به سرانجام رساند که مهم‌ترین آن‌ها خارج کردن نیروهای آمریکایی از افغانستان بود. همچنین حوثی‌ها را از لیست سیاه آمریکا خارج کرد و مذاکرات با ایران را برای بازگشت به برجام کلید زد؛ اما این بازگشت هنوز محقق نشده است. خلاصه اگر در دو ماه آینده قبل از انتخابات توافقی حاصل نشود، و جمهوری‌خواهان حداقل یکی از دو مجلس را تصاحب کنند، بازگشت به برجام برای بایدن دشوارتر و دردسرساز خواهد بود؛ به ویژه چنانچه در مرحله دوم پیش نویس کنونی توافق آمده است، اگر احیای برجام منوط به تایید کنگره باشد؛ مگر این که دموکرات‌ها در سایه متغیرهایی چون مخالفت با لغو آزادی سقط جنین همچنان اکثریت را حفظ کنند. البته دشواری داخلی بازگشت به برجام هم صرفا مخالفت سرسختانه جمهوری‌خواهان نیست، بلکه خیلی از دموکرات‌ها هم با برجام مشکل دارند و نامه اخیر 50 نماینده کنگره به بایدن در مخالفت با توافق احتمالی که 34 نفر آن دموکرات بودند، موید این مدعاست. برخی می‌گویند همچنان که اوباما برجام را صرف نظر از مخالفت اکثریت جمهوری‌خواه کنگره امضا کرد، بایدن نیز می‌تواند بدون توجه به این اکثریت احتمالی به برجام برگردد، اما این افراد احتمالا این نکته کلیدی را نادیده می‌گیرند که اوباما در دو سال آخر دور دوم ریاست جمهوری‌اش برجام را امضا کرد، ولی بایدن فعلا در دو سال اول ریاست جمهوری‌اش است و سرشاخ شدن با اکثریت "احتمالی" جمهوری‌خواه می‌تواند دولت او را فلج کند؛ به نحوی که دموکرات‌ها در انتخابات ریاست جمهوری 2024 تاوان آن را پس دهند.